×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

darham

2012

× 2012 را در اینجا ببینید
×

آدرس وبلاگ من

reykade.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/salatine rey

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

ماجرای خواندنی علی کریمی و دخترک گلفروش


علی کریمی

 هیچوقت یادم نمی‌رود بلوار میرداماد را به سمت خیابان شریعتی رانندگی می‌کردم. وقتی به چراغ قرمز ۱۸۰ ثانیه‌ای‌اش برخورد کردم عصبی شدم. تازه از محل کارم تعطیل شده بودم و خیلی خسته بودم.
داشتم دیالوگ‌های معمولم در مورد چراغ قرمز‌ها و ترافیک‌های تهران را زمزمه می‌کردم که کودکی رو به من کرد و گفت: �آقا فال می‌گیری� چند قدم آن طرف‌تر دخترک گلفروش با شاخه‌های لاله صدا زد: �آقا گل بخردیگه� خواهش می‌کنم�. جمله‌اش تمام نشده بود که با غرور تمام، شیشه پنجره را بالا دادم تا صدایشان را نشنوم و مزاحم نشوند! وقتی چنین برخوردی را از من دیدند بی‌خیال شدند و رفتند سراغ راننده اتومبیل کناری‌ام.
رنگ قرمز و مدل ماشین سبب شده بود تا از سایر ماشین‌ها متمایز گردد.
پس از چند ثانیه دیدم پسرک فالگیر با صدای بلند گفت: �بچه‌ها� بچه‌ها بیایین علی کریمیه� بازیکن پرسپولیس�� در یک چشم به هم زدن، پنچ شش نفر از کودکان کار، دور ماشینش را گرفتند. من هم بی‌اختیار سرم را چرخاندم تا عکس‌العمل علی کریمی را ببینم. او با لبخندی دنباله‌دار از همه کودکان فال و گل و شکلات گرفت تا آن‌ها را خوشحال کند. چراغ سبز شد و بچه‌ها هنوز بی‌خیال کریمی نشده بودند. علی کریمی که با بوووووق ماشین‌های پشت سرش مواجه شده بود، اتومبیلش را حرکت داد و بعد از چراغ قرمز، ماشینش را نگه داشت. من هم از روی کنجکاوی پشت سر جادوگر ایستادم.
کاپیتان پرسپولیسی‌ها از ماشین پیاده شد و دخترک گلفروش را محکم بوسید و پسری که آدامس می‌فروخت را بغل کرد. امضا داد و تمام گل‌های لاله گلفروش را خرید و چند فال حافظ هم گرفت. برایم عجیب بود. مگر می‌توان باور کرد جادوگر که گاهی حوصله خودش را هم ندارد اینطور برخورد کند؟
دخترک گلفروش از فرط خوشحالی نمی‌دانست چکار کند و بالا و پایین می‌پرید. کریمی که دیگر نمی‌دانست چکار کند، با صدایی خش‌دار گفت: �بچه‌ها باید بروم سر تمرین. دیرم شده.� خداحافظ� خداحافظ� کودکان کار نیز با تشویق چند ثانیه‌ای علی کریمی� کریمی دوستت داریم، او را بدرقه کردند�

یکشنبه 9 بهمن 1390 - 4:48:21 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://sezar.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 10 بهمن 1390   1:53:49 PM

به به  واقعا عالیه اسسسسسسسسسسستتتتتتتتاااااااااااااادددددددددددد

راستی استاد  به ما سر  نمیزنیا 

پیش ما بیا استاد

آخرین مطالب


پوستیژ و مو متری


خواستگاری علی(ع) از فاطمه زهرا


زنان شمشیر


عمر انسان


جملات زیبا


چند بیتی های زیبا و جدید به مناسبت دهه ی فجر ۹۰


تجریش تا راه آهن با پای پیاده


ماجرای خواندنی علی کریمی و دخترک گلفروش


مقایـسه خـودرو در بـازار ایـران با بـازار آمریـکا


باربی شدن دختر کشاورز با ۵۰ عمل جراحی


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

97005 بازدید

31 بازدید امروز

66 بازدید دیروز

161 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements